Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-02@22:16:00 GMT

کارون مهربان، اروند خشمگین

تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۰۹۲۲۶

کارون مهربان، اروند خشمگین

گروه سیاسی ایرنا- پرونده ویژه «عقل جنگ»: بیشتر از ۳ روز می‌شد خواب به چشمان «صلاح» نیامده بود اما وقتی کلاه‌قرمزها برای بردنش آمدند، آنقدر هوش و حواسش بجا بود که بفهمد کار تمام است.

همان چند ساعت قبل که از مرز رد شد و به قرارگاه برگشت، یقین داشت همه کاسه‌کوزه‌ها بر سر او خواهد شکست.

صلاح می‌دانست کم نگذاشته و در حد تجربه و دانش یک سرلشکر، همه توانش را برای ماموریتش به کار برده اما حالا این حرف‌ها اهمیتی نداشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تمام هزینه‌های ارتش در ۲ سال گذشته، در عرض ۶ ماه به باد فنا رفته بود و آخرین و مهمترینش هم امروز به کلی دود هوا شد.

حدس زدن اینکه رئیس‌جمهور الان در چه سطحی از غضب و جنون قرار دارد، کار سختی نبود. نه راهی برای فرار داشت، نه جایی. همه هستی و زندگی‌اش همین ارتش بود. اهل این هم نبود که بلایی سر خودش بیاورد. چاره‌ای نداشت جز آنکه بدون کوچک کردن خودش، با دژبان‌های بعثی برود. سعی کرد تا جایی که امکان دارد سر و وضعش را مرتب کند. حتی فرصت نکرده بود دوش بگیرد، اصلاح کند یا لباس تمیز بپوشد اما می‌دانست مجالی برای این کارها پیدا نخواهد کرد.

جلوی آینه، کلاهش را روی سرش خوب جا داد، یونیفرم نه‌چندان تمیز و چروکش را با دست کمی مرتب کرد و از اتاق زد بیرون. تیم دژبان‌های وزارت دفاع و فرمانده‌شان با چشمانی که هیچ حس خاصی را نمی‌شد از آنها فهمید، دوره‌اش کردند و به راه افتادند...

باقی ماجرا در جایی ثبت نشده است. تنها چند ساعت بعد، سرهنگ «رضا الصبری» در قرارگاه سپاه سوم در «بصره»، کنار وزیر دفاع نشسته بود که افسری آمد و آهسته به وزیر گفت: «کار تمام شد. همه را در نزدیکی نشوه دفن کردیم.»

دقایقی بعد، نامه‌ای یک صفحه‌ای با مهر «سری» از طرف «دبیر ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح» سرتیپ «قدوری جابر» خطاب به فرماندهان تمام سپاه‌های چهارگانه نیروی زمینی ارتش عراق ارسال شد. در صدر نامه، کنار «موضوع»، درج شده بود: «اجرای حکم». و خط اول به این قرار بود: حکم اعدام مجرمان ذیل در سحرگاه ۲۴ مه ‌۱۹۸۲ به اجرا درآمد.

 نام سرلشکر «صلاح القاضی» در ابتدای فهرست قرار داشت و عنوانش همان بود که تا دیروز در مکاتبات ذکر می‌شد: «فرمانده سپاه سوم» اما حالا یک پسوند «سابق» هم به آن اضافه شده بود.

۳ روز بعد، جمعی از افسران «سپاه سوم» به کاخ ریاست‌جمهوری فراخوانده شدند و فرمانده کل قوا، در برابر دوربین‌ها، با دست خود نشان شجاعت به سینه‌شان نصب کرد. هیچ صحبتی از «فرمانده سابق» به میان نیامد اما بعد از مرخص کردن غیرنظامیان حاضر در جمع، «صدام» که لحنش از فرط غضب، ترسناک‌تر از چهره‌اش شده بود، رو به ژنرال‌های مدال‌گرفته‌ای که شق و رق جلویش به صف شده بودند فریاد زد: «اعطای این مدال‌ها به شما صرفا برای تسکین افکار عمومی است. کاش در محمره کشته می‌شدید ولی عقب‌نشینی نمی‌کردید. آیا شما واقعا لیاقت دریافت نشان شجاعت دارید؟ نه! به هیچ‌وجه! وجدان من آرام نمی‌گیرد مگر وقتی سرهای له شده شما را زیر شنی تانک‌ها ببینم.»

همه این کابوس، در همین چند هفته گذشته خلق شده بود. تمام این فرماندهان تا ۲ ماه قبل، فاتحان «قادسیه صدام» بودند و برای دفاع از متصرفات ارتش عراق در اراضی ایران، تشویق و تشجیع می‌شدند و بسیاری از آنان برای فتح شهرهای استان خوزستان مدال شجاعت بر سینه داشتند.

همان ژنرال «صلاح القاضی»، فاتح خرمشهر به شمار می‌رفت و تصور می‌شد نامش در تاریخ حزب بعث برای همیشه جاودانه شود اما در عرض ۳ هفته، ورق برگشته بود.

ایرانیان روز ۳۰  آوریل، از شمال و شرق به خطوط دفاعی ارتش بعث هجوم آوردند. البته این اتفاق تازه‌ای نبود. ایرانیان از ۶ ماه قبل چندین بار به متصرفات سپاه سوم یورش برده و چند صد کیلومتر مربع از خاک خودشان را هم پس گرفته بودند اما این بار ماجرا فرق می‌کرد.

منطقه محصور میان ۲ رودخانه کارون و اروند، حالا همه سرمایه بعثیان به شمار می‌رفت، همه آنچه از این جنگ پرهزینه و تلفات برای‌شان باقی مانده بود.

بیشتر بخوانید:

ضربه‌ای که همه دنیا صدایش را بشنود

وقتی سپهسالار مشغول بازی بود

فقط یک هفته و دیگر هیچ!

۶ ماه رکود در جبهه‌ها بعد از عملیات نصر

جنگ با روش علمی!

نبرد در شرق کارون

بیسمارک عرب

عملیات لو رفته‌ای که پیروز شد

ساحل غربی رودخانه کارون محکم‌ترین دژ نظامی سپاه سوم محسوب می‌شد و کسی به فکرش خطور نمی‌کرد نظامیان ایرانی که اکثریت‌شان نیروهای داوطلب غیرحرفه‌ای بودند، بتوانند مزاحمت زیادی برای این منطقه به وجود آورند.

درست است که ده‌ها هزار بسیجی، پاسدار و ارتشی کم‌تجربه ایرانی، از پیروزی در ۳ عملیات پیشین خود بشدت روحیه گرفته بودند و خیال رسیدن به خرمشهر را در ذهن خود می‌پروراندند اما ۸۰ هزار نظامی عراقی که غالبا جنگجویان آموزش دیده و یگان‌های ویژه و نخبه ارتش به شمار می‌رفتند، در پشت چندین و چند لایه موانع، با هوشیاری در انتظار مهاجمان نشسته بودند.

قبل از رسیدن به نخستین خطوط عراق، ایرانیان باید از ۲ رودخانه عبور می‌کردند؛ یکی «کرخه کور» در شمال که کم‌عرض بود و نه‌ چندان پرآب و دیگری رودخانه خروشان و عریض کارون. تجربه و عقلانیت نظامی کلاسیک و شناختی که از توان و استعداد نیروهای ایرانی در ۲۰ ماه قبل و حتی همین ۳ ماه پیشین داشتند، خیال عراقی‌ها را آسوده می‌کرد که ایرانی‌ها راهی جز عبور از «کرخه کور» ندارند و آب‌های سرکش کارون، مانند یک سپاه جنگاور، ماموریت دفاع از پهلوی شرقی ارتش عراق را بر عهده خواهند گرفت. محاسبات ژنرال «صلاح القاضی» و افسران کارآزموده تحت امرش درست بود.

بعثی‌ها با پوزخند، چشمی به آسمان داشتند که مبادا ایرانیان با هلی‌برن، در غرب کارون پیاده شوند و سلاح‌ها و آتشبارهای خود را روی «کرخه کور» متمرکز کرده بودند اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، فراتر از همه آموزش‌ها، دوره‌های دافوس و تحلیل‌های مستشاران روس و اروپایی بود.

ایرانیان طبق پیش‌بینی‌ها از «کرخه کور» گذشتند و با مقاومت سرسختانه ارتش عراق، با دادن تلفات سنگین، از پیشروی بازماندند اما کمتر از یک روز پس از آغاز نبرد، خبری به سرلشکر صلاح رسید که از آن لحظه تا زمانی که جلوی جوخه آتش ایستاد، خواب راحت و آرامش را از او سلب کرد. چطور ممکن بود؟ ده‌ها هزار نیروی ایرانی، در همین چند ساعت قبل، از رودخانه کارون گذشته و با سرعت به غرب حرکت کرده بودند و حالا فقط چند ساعت با مرز بین‌المللی فاصله داشتند.

در عرض چشم برهم زدنی، پهلوی آسیب‌ناپذیر سپاه سوم دریده شده و ۲ لشکر مکانیزه (یعنی نیمی از کل استعداد سپاه سوم) از شمال و جنوب و شرق، در محاصره ارتشیان و سپاهیان ایران گرفتار شده بودند.

این نیروها اگر به مرز می‌رسیدند، تا رسیدن به «بصره» دومین شهر عراق، راه و از همه مهم‌تر، مانع زیادی در مقابل خود نداشتند.

کارون با فرزندان خود مهربانی کرده و ورق را برگردانده بود. هیچ انتخابی در مقابل وزیر دفاع عراق نبود مگر آنکه به سپاه سوم دستور دهد شبانه لشکرهای تحت محاصره را با سرعتی بیشتر از آنکه ایرانیان از کارون عبور کرده بودند، عقب بکشند و در شرق بصره مستقر کنند که مبادا قلب تپنده عراق به دست حریف بیفتد.

صبح روز هفتم نبرد، ایرانیان متوجه جای خالی لشکریان بعثی شدند و گذرکنندگان از کرخه کور و کارون، در منطقه‌ای که عراقی‌ها آن را «دشت طاهری» لقب داده بودند، به هم ملحق شدند.

ژنرال صلاح القاضی، آنقدر باهوش بود که همان روز متوجه شود سرنوشت جنگ تعیین شده است. ۷۰ درصد متصرفات عراق در غرب کارون از دست رفته و گرداگرد شهر خرمشهر را رزمندگان خسته و خون‌آلود ایرانی فراگرفته بودند که دندان بر دندان می‌ساییدند و برای ورود به شهر لحظه‌شماری می‌کردند.

تکلیف معلوم بود اما صدام تمام آبروی خود را روی خرمشهر قمار کرده بود و نمی‌توانست به سادگی از این شهر بگذرد. ضمن اینکه حالا صحبت از رسیدن ایرانیان به بصره هم در میان بود. «صلاح» برای زندگی خودش هم که شده، باید تمام تلاش خود را می‌کرد.

سپاه سوم، بیش از ۲ هفته دیگر در برابر خشم و اراده رزمندگان ایرانی مقاومت کرد اما سرنوشت جنگ را رودخانه‌های پرخروش رقم‌ زده بودند. «کارون» مهربان، متجاوزان را به عقب راند و «اروند» خشمگین آنان را در خود غرق کرد. باقیماندگان هم روز سوم خرداد، دست‌ها را بالا برده و در صفی که انتهایش به افق می‌رسید، خود را به فاتحان خرمشهر تسلیم کردند.

به محض تایید تخلیه کامل خوزستان از نظامیان عراق، وزیر دفاع، کلاه‌قرمزها را سراغ «فرمانده سپاه سوم» فرستاد. قهرمان «نبرد دوم قادسیه»* در دفتر کارش در بصره، انتظارشان را می‌کشید. بیشتر از ۳روز می‌شد که خواب به چشمان «صلاح» نیامده بود ...

--------------------------------

* نامی که صدام به عملیات هجومش به خاک ایران در سال ۵۹ داده بود.

برچسب‌ها بصره جنگ تحمیلی خرمشهر دفاع مقدس عملیات بیت المقدس عقل جنگ هفته دفاع مقدس خوزستان صدام کارون عراق ایران

منبع: ایرنا

کلیدواژه: بصره جنگ تحمیلی خرمشهر دفاع مقدس عملیات بیت المقدس عقل جنگ هفته دفاع مقدس خوزستان صدام کارون عراق ایران بصره جنگ تحمیلی خرمشهر دفاع مقدس عملیات بیت المقدس عقل جنگ هفته دفاع مقدس خوزستان صدام کارون عراق ایران ارتش عراق کرخه کور سپاه سوم چند ساعت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۰۹۲۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

موزه نادر، خانه‌ای برای ادب‌ورزی/ مهمانی هر روز هفته با یار مهربان

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ونوس بهنود- در گوشه‌ای از اراضی عباس‌آباد یادگاری از نویسنده نامدار‌ایرانی برجای مانده که به تعبیر کسانی که او را می‌شناسند نه تنها باید آثارش را با شور مزمزه کرد بلکه باید نگاهش به زندگی را زیست.نادر ابراهیمی همچنان در کنار کتاب‌دوستان است.

متولد 1315 و متوفی در سال1387. فارغ التحصیل رشته زبان انگلیسی از دانشگاه تهران. نویسنده، داستان نویس، مترجم، فیلمساز و پژوهشگر. القابی که به خودی خود موجب نشده است تا خیل عظیمی ‌‌از جوانان امروز و دیروز به آثار نادر ابراهیمی‌‌ روی بیاورند. از سال 98 که بخشی از لوازم شخصی و کتب وی در گوشه‌ای از خانه شعر و ادبیات به نمایش در آمد، فضا نیز برای معرفی هر چه بیشتر او به علاقه‌مندان به کتاب فراهم شد.

بعد از فوت ‌این نویسنده به همت و پیشنهاد همسرش فرزانه تهرانی مقدم آثار وی در خانه شعر و ادبیات موزه‌ای را از آن خود ساخت. هر چند شیوع کرونا موجب شد تا رونق ‌‌این مجموعه کمی ‌‌با تأخیر مواجه شود اما در نهایت خانه‌ای برای نادر ابراهیمی ‌شکل گرفت تا زمینه‌ساز معرفی هر چه بهتر وی باشد.

5 هزار جلد کتاب از کتابخانه شخصی

موزه نادر ابراهیمی ‌‌یک کتاب درس است. اشیا بی‌جانی که هر یک بخشی از زندگی و عقاید نویسنده کرمانی را نمایان می‌سازد، جانی تازه به رگ‌های بازدیدکننده می‌بخشد.‌این مجموعه تداعی چگونه زیستنی است که نادر در کتاب‌های خود تلاش می‌کرد به مخاطب انتقال دهد. وی که از 15 سالگی نوشتن را آغاز کرد در «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم»، «خانه‌ای برای شب»، «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل»، «یک عاشقانه آرام»، «مردی در تبعید ابدی» ، «آرش در قلمرو تبعید»، «بر جاده‌های آبی سرخ» و «تضادهای درونی» نظر عموم مردم و اهالی شعر و ادب را به خود جلب کرد و جوایز متعددی را از آن خود ساخت.

علاوه بر معرفی آثار وی در‌این مجموعه، 5 هزار جلد از کتابخانه شخصی شاعر و نویسنده جانمایی شده است. اما‌‌ این‌ها نیز به تنهایی گویای عقاید متعالی وی نیست. لوازم شخصی و نوع زندگی منظم، همراه با برنامه ریزی و تربیت اخلاقی و فکری بازدیدکننده را متوجه خلأ‌هایی می‌سازد که در تکاپوی زندگی روزمره به فراموشی سپرده است. نادر ابراهیمی ‌‌با انضباط و تعهد و به قول خودش عشق و‌ایمان، آثاری را به جای گذاشته که چندین نسل از کتاب دوستان ‌‌ایرانی را سیراب کرده است.در لوح‌های تقدیر و جوایز ملی و بین‌المللی توجه کارشناسان و خبرگان داخلی و خارجی به آثار او دیده می‌شود. بر خلاف شعرا و نویسندگان دیگر، موزه نادر ابراهیمی ‌‌در خارج از خانه وی دایر شده و با‌این وجود آن ارتباط معنوی با نویسنده در آثار وی برقرار است.

توجه به تربیت کودکان

دو ساعت ورزش، 30 صفحه خواندن متن، یک ساعت خدمت و عبادت، یک ساعت بازی با رایکا(دخترش).

این برنامه روزانه که در پانویس آن آمده مهربانی، ادب،‌ایمان، آرامش، طهارت، پرهیز، کار، کار، کار، کار، گویای توجه نویسنده به تربیت قلبی و فکری خود است.

در عین حال از خدمات نادر ابراهیمی ‌‌به یادگار گذاشتن کتاب‌های ارزنده ویژه کودکان و نوجوانان بود. کتبی مانند «دور از خانه»، «کلاغ‌ها»، «سنجاب‌ها» و «قصه گل‌های قالی» . فعالیت حرفه‌ای وی برای ادبیات کودک با تأسیس موسسه «همگام با کودک و نوجوان» آغاز شد که بعدها‌‌ این مجموعه عنوان ناشر برگزیده آسیا و ناشر برگزیده نخست جهان را کسب کرد.

وی همچنین تصویرگری کتب کودک از جمله کتاب‌های «راه دور»، «گل هفت رنگ»،  و «ما بوته گل سرخ را از خواب بیدار کردیم» در کارنامه وی می‌درخشد.

در عین حال که نادر ابراهیمی ‌‌آثار درخشانی برای کوچک و بزرگ خلق کرده است بخشی ازفعالیتش نیز مربوط به نوشتن فیلم نامه‌ها اختصاص داشت. می‌توان به فیلمنامه‌های «آخرین عادل غرب» و «صدای صحرا»، «روزی که هوا‌‌ایستاد»، «سفرهای دور و دراز‌هامی‌ ‌و کامی‌در وطن» نیز اشاره داشت.

غربتی پرمعنی

نادر ابراهیمی ‌یکی از فاتحان قله ادبیات فارسی است. صعود بر قلب مخاطب و پا نهادن بر موانع و سخت کار کردن از ویژگی‌های آثار خلق شده  نویسنده برگزیده ادبیات داستانی  است. اما به مانند بسیاری از چهره‌های فرهنگی و هنری غربتی پرمعنی همچون غباری بر روی آثار وی نشسته است. در وضعیتی که خلأ معنی و محتوا در کتاب و در آموزش عمومی‌‌ بیداد می‌کند، آثار نویسندگانی چون نادر ابراهیمی ‌‌آنچنان که باید دستاویز تربیت روحی و فکری جامعه نیست.

در واقع به جای معرفی چهره‌هایی همچون ابراهیمی،‌این خود علاقه‌مندان به کتاب هستند که جستجو کرده و پی به گنجینه‌های فکری آن‌ها می‌برند. هر چند باید اقدام همسر شاعر را در زنده نگه داشتن ظرفیت تربیتی نادر ابراهیمی‌‌پاس داشت اما شعرا و نویسندگان بیش از‌این‌ها می‌بایست مورد توجه قرار گرفته و آثارشان دستمایه تولید آثار هنری دیگر باشد.

کتابخانه کودک و نوجوانی که از آثار‌این نویسنده سهمی ‌ندارد یا صنعت سینمایی که فیلم‌نامه‌های وی را در گوشه‌ای بایگانی کرده است و امروز از ضعف فیلمنامه گله و شکایت دارد و گردهمایی‌های فرهنگی که از قدرت و آموزه‌های فکری نویسندگانی چون او بی‌بهره است، به منزله جهالت و بی‌توجهی به میراث معنوی است. نویسنده سال‌ها و دهه‌ها از عمر خود را با دقت و تلاش مستمر برای نوشتن کتاب و فیلم‌نامه صرف کرده است، پژوهش کرده و هر آنچه لازم بوده و لازم دیده را در کتب خود آورده است و امروز نباید صرفاً، کتاب یک عاشقانه آرام وی به عنوان کادوی عشاق به یکدیگر مورد توجه قرار گیرد.

مهمانی هر روز هفته یار مهربان

خانه شعرا و نویسندگان منزلگاه گنجینه‌های معنوی و فکری ماست اگر سری نزنیم گرد غفلت بر روح و روانمان خواهد نشست و ما را از اصلمان دور خواهد ساخت.

رئیس خانه شعر و ادبیات در خصوص معرفی آثار فاخر ادبیات‌ ایرانی در این مجموعه و در خانه موزه نادر ابراهیمی به خبرنگار آنا گفت: در همه دنیا کتاب و ادبیات دو موضوع تنیده در هم است و 70 درصد کتاب‌های منتشره در دنیا به ادبیات مرتبط است. با‌ این پیش فرض ما هر روز برنامه داریم. شنبه‌های روایت‌خوانی، یکشنبه‌های مثنوی‌خوانی، دوشنبه‌های شعر و سه شنبه‌های داستان.

مهدی قزلی تاکید کرد: علاقه‌مندان می‌توانند به صورت رایگان در‌این نشست‌ها شرکت کرده و لذت خواندن را تجربه کنند. حتی نویسندگان می‌توانند کتاب های خود را در‌این جلسات خوانده و نظر عموم را دریاف کنند.

وی با اشاره به خواندن کتاب همراه با حضور نویسندگان اضافه کرد: در کتابخانه نادر ابراهیمی ‌هم که نوعی از قفسه باز است افراد می‌توانند در محل مطالعه کنند و حتی می‌توانند کتاب های ارزشمند ‌این نویسنده را بخوانند.

رئیس خانه شعر و ادبیات به تولید ویدیو و محتواهایی جهت درج در شبکه های اجتماعی و حتی معرفی کتاب‌ها از طریق صدا و سیما اشاره کرد و گفت: به عنوان مثال برنامه‌های 10 کتاب که در دهه فجر با هدف معرفی 10 کتاب مرتبط با انقلاب اسلامی ‌برگزار شد و یا برنامه «کتابم» که معرفی 34 کتاب توسط نویسندگان در دوره قبلی نمایشگاه کتاب بود.

وی به معرفی 80 کتاب در نمایشگاه کتاب امسال اشاره کرد و گفت: در معرفی آثار خوب و یا‌ آینده دار تمامی‌ ظرفیت خود را به کار بسته‌ایم. ضمن ‌اینکه ما در حوزه نشر فعالیت نداریم و هدف معرفی کتاب‌ها است و به جای چاپ و نشر به دنبال کتابخوانی هستیم.

قزلی معتقد است به اندازه کافی کتاب خوب برای خواندن داریم و همچنان کتاب‌هایی نوشته می‌شود که ارزش خواندن را داشته باشد. به دلیل افزایش کمیت کتاب‌ها پیدا کردن کتاب خوب سخت شده است. در گذشته فقط افراد حرفه‌ای در حوزه نشر کتاب فعالیت داشتند امروز هر فردی قادر به چاپ کتاب خوب است.

رئیس خانه شعر و ادبیات ‌این وضعیت را اقتضای زندگی امروزی دانست و گفت: ما در دوره تلاطم اطلاعات هستیم. کتاب‌های زیادی برای خواندن است و هدف ما معرفی کتاب‌های مناسب برای تمامی‌ اقشار است و‌اینکه بتوانیم کمک حال کسانی باشیم که به دنبال مطالعه کتاب هستند و تلاش می‌کنیم به ‌این سوال پاسخ دهیم که کدام کتاب برای کدام مخاطب مناسب است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • پویش دست‌های مهربان در کردستان برگزار شد
  • چرا سران تشکیلات خودگردان از «طوفان الاقصی» خشمگین هستند؟
  • آغاز پویش دست‌های مهربان در کردستان
  • اطلاعیه جدید وزارت حمل و نقل عراق درباره انتقال مسافران از اروند رود
  • دلنوشته فرمانده اسبق سپاه امیرالمومنین (ع) همزمان با تفحص پیکر شهید «محمدشفیع فیضی‌زاده»
  • امیرسرتیپ بختیاری: مرتضی رضایی و ابوشریف اعتقاد داشتند وظیفه سپاه جنگیدن با دشمن خارجی نیست
  • بهشتی از ۱۶۱ هزار یار مهربان/ اینجا ملک رفاقت و اعتماد است
  • محسن رضایی و ابوشریف اعتقاد داشتند وظیفه سپاه جنگیدن با دشمن خارجی نیست /گروه‌های چپ به ارتشی‌ها تهمت‌های ناموسی زدند
  • امیر سرتیپ بختیاری: محسن رضایی و ابوشریف اعتقاد داشتند وظیفه سپاه جنگیدن با دشمن خارجی نیست /گروه‌های چپ به ارتشی‌ها تهمت‌های ناموسی زدند
  • موزه نادر، خانه‌ای برای ادب‌ورزی/ مهمانی هر روز هفته با یار مهربان